˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙

 http://www.uploadtak.com/images/v49__334.gif

گفتم که روی ماهت از من چرا نهان هست

گفتا تو خود حجابی ور  من رخم عیان هست


گفتی به من سر میزنی کی میزنی کی میزنی

یبن الحسن یبن الحسن  یبن الحسن یبن الحسن 

چه شود که پا گذاری به رواق دیده گانم

منم ان که انتظارت زده شعله ها به جانم

چه مدیحه ای بخوانم که تو را قبول افتد

تو به باغ گل گل ابی  پسر ابوترابی


شده  موی تو کمندم  به خط تو پایبندم

تو بخند تا بخندم به خدا شاد از انم

اگر عاشقی گناه هست گنهم مرا پناه هست

دل بی گناه تباه هست تو چه خواهی ام امانم


چه شود که رخ نمایی گره از دلم گشایی

گل فاطمه کجایی که دهی خط امانم

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

بر بانوی مطهرمان گریه می کنیم

بر آن همیشه بهترمان گریه می کنیم

با این دو زمزمی که خداوند داده است

بر آیه های کوثرمان گریه می کنیم

بر روی بالهای سپید ملائکه

بر آن کبود پیکرمان گریه می کنیم

کُنجی نشسته ایم و کنار پیمبران

بر دختر پیمبرمان گریه می کنیم

بر لاله های بستر او خیره می شویم

بر آنچه آمده سرمان گریه می کنیم

دیر آمدیم و حادثه او را ز ما گرفت

حالا کنار باورمان گریه می کنیم

قبل از حساب، صبح قیامت که می شود

اول برای مادرمان گریه می کنیم

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

            انشام دوباره بیست بابای گلم!

                   موضوع: ( کسی که نیست) - بابای گلم -




                دیشب زن همسایه به من گفت: یتیم

                    معنی یتیم چیست بابای گلم؟!



                  من منتظرم عزیز! حتما برگرد.........

                از این سفر دراز لطفا برگرد......

                   دعوت شده ای به مدرسه ، باباجان!

                   یک لحظه فقط بیا و فورا برگرد...... 
 
                              
 
                                            شعری دیگر از یک دختر عزیز شهید :
 
این زندگی قشنگِ من مال شما

ایام سپید رنگِ من مال شما

یک لحظه فقط بابایم را بدهید
 
این سهمیه های جنگِ من مال شما 
 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد

درباره وبلاگ

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم
موضوعات
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 557
بازدید دیروز : 316
بازدید هفته : 557
بازدید ماه : 2768
بازدید کل : 202134
تعداد مطالب : 251
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دعای فرج
Multijob Gplus Code
تماس با ما