˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙

 

عکسهای متحرک عید سعید فطر

ماه خدا؛ خدا نگهدار تو 

چشم من و لطف دگر بار تو

گرچه گنهکارترین بنده ام

نزد تو هرچند که شرمنده ام 

لیک مرا بار دگر راه ده  

فرصت دیدار درین ماه ده

ای سحرت داده دلم را جلا

روز و شبت رحمت عام خدا   

گرچه مرا شأن تو گمنام بود

با تو دلم یکسره آرام بود

با تو خدا بود درین سینه ام

عشق خدا بود  در آیینه ام

سوختم از دوری اینگونه ات

گیرد از این بعد دلم بونه ات  

حال که اینگونه گذر میکنی

خون به دلم شام و سحر میکنی 

بار دگر اذن و مجالم بده  

شوریده رأفت و حالم بده

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

از آسمان باران انا انزلنــــا بر فرق زمین می بارد …

امشب چشمانم را با آب توبه می شویم

و کلام
قرآن
در دهانم می ریزم

تا خواب چشمانم را نیازارد …


فرشته ها برای آزادی انسانها از دستان شیطان

و بخشش معاصی وبردن آنها به ملکوت مسابقه داده

و منتظر ندای بنده های خدا هستند.

اللهــــــم لبیــــــک...ما را نیز دعا کنید...
...

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

 

babol2011-9.gif 
شبــــ قــــدر، شب احیای خویش، با دم مسیحایی دعاست؛

شبی است که باید قــــدر خویش را بشناسی، تقـــدیر خویش را رقم بزنی

و خویشتنِ جدید را با قلــــم توبه و جوهـــر اشکــــ ترسیم کنی





شبی است که «لیلة البراتش» خوانند:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

 شب قدر، فصل نزول آیات رحمانی بر بوستان جان‌های روحانی است
 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

در آن شب قدری که قدرش را نمی دید

دست شقاوت تیغه ای از کینه ها داشت

در
سجــــده افتاد آفتاب و ذکر می گفت

در زیر لب
«فزت برب الکعبــــه» را داشت


دانی زچه رو دیده ما میگرید در ماتم شاه اولیا می گرید

تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست

عیسی به فلک از این
عــــــزا میگرید

با تسلیت ایام
شهادت مولای متقیان


در مناجات شبانه شبهای قدر
التمـــــاس دعـــــا...

.....

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

خداحافظ ای نخــــــــل ها... چاها

دگر نشـــــنوید از علـــــــــی ...
آه هـــــا

که شام علــــــــی گشته دیگر سحــــــر

که امشــــــــب رود نزد
پیغمـــــــبر...

 

...

 

با آنکه امید همه هستی تو علی (ع)

بر عرش خدا قائمه هستی تو علی (ع)

آنقدر
غریبــــی که خــــدا می داند

مظلوم تر از
فاطمــــه "س" هستی تو علی (ع)

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

شب های قدر امد وتقدیر وسرنوشت

سرخوش دلی که به بنامش خطــــی نوشت

سالی گذشت! مرکب عمــــرم کجارود؟

دوزخ مکان ومقصد من گشته یا بهشــــت؟

به امید برآورده شدن حاجات

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

besm.jpg


..

این منم بیــــداراز هول گناه

مى کنم بر آسمان شب نگاه

این منم از راه دور افتاده اى

رایگان عمر خود از کف داده اى

این منم در دست غفلــــت ها اسیر

اى خــــدای مهــــربان دستم بگیر
....


اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

درباره وبلاگ

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم
موضوعات
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 114
بازدید دیروز : 1583
بازدید هفته : 6690
بازدید ماه : 9004
بازدید کل : 149319
تعداد مطالب : 251
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دعای فرج
Multijob Gplus Code
تماس با ما