|
˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
امام علی (ع) :امام علیه السلام فرمود : در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش نه پشتی که سوار شوند و نه پستانی که بدوشند 1 - قال [ع ] : کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرک و لا ضرع فیحلب نهج البلاغه
امام علی (ع) : هر کس طمع در درون داشته باشد خود را حقیر کرده . و کسیکه ناراحتیهایش را فاش کند به ذلت خویش راضی شده . و کسیکه زبانش را بر خود امیر کند شخصیت خود را پایمال کرده است . 2 - و قال [ع ] : ازری بنفسه من استشعر الطمع ، و رضی بالذل من کشف عن ضره ، و هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه نهج البلاغه امام علی (ع) : بخل ننک است و ترس نقصان و فقر شخص زیرک را ازبیان دلیلش گنگ می سازد . و شخصی که فقیر است در شهرش غریب است . 3 - وقال [ع ] : البخل عار ، و الجبن منقصه ، و الفقر یخرس الفطن عن حجته ، و المقل غریب فی بلدته نهج البلاغه
امام علی (ع) : ناتوانی آفت است . و شکیبائی شجاعت .و زهد ثروت و تقوی سپر و بهترین همنشین رضایت و خشنودی است . 4 - و قال [ع ] : العجز آفه ، و الصبر شجاعه ، و الزهد ثروه ، و الورع جنه ، و نعم القرین الرضی نهج البلاغه
امام علی (ع) :علم میراث گرانبهائی است و آداب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف . 5 - و قال [ع ] : العلم وراثه کریمه ، و الاداب حلل مجدده ، و الفکرمرآه صافیه نهج البلاغه
امام علی (ع) : سینه شخص عاقل صندوق اسرار اوست و خوشروئی دام محبت است و تحمل ناراحتی ها قبر عیوب است . و نقل شده که در این باره نیز چنین فرموده است : سؤال و پرسش وسیله پوشاندن عیبها است . و آن کس که از خود راضی باشد خشمگین بر او زیاد خواهد بود . 6 - و قال [ع ] : صدر العاقل صندوق سره ، و البشاشه حباله الموده والاحتمال قبر العیوب وروی انه قال فی العباره عن هذا المعنی ایضا المساله خباء العیوب ، و من رضی عن نفسه کثر الساخط علیه نهج البلاغه
امام علی (ع): صدقه و کمک به نیازمندان داروی مؤثری است . و اعمال بندگان در این دنیا نصب العین آنها در آخرت خواهد بود .
7 - و قال [ع ] : الصدقه دواء منجح ، و اعمال العباد فی عاجلهم ، نصب اعینهم فی آجالهم نهج البلاغه
امام علی (ع) :تعجب کنید از این انسان که با یک قطعه پی می بیند با قطعه گوشتی سخن می گوید . و با استخوانی می شنود و از شکافی نفس می کشد [و این کارهای بزرگ و حیاتیرا با این وسائل کوچک انجام می دهد] . 8 - و قال [ع ] : اعجبوا لهذا الانسان ینظر بشحم ، و یتکلم بلحم ، و یسمع بعظم ، و یتنفس من خرم نهج البلاغه
امام علی (ع) : هنگامی که دنیا به کسی رو کند نیکیهای غیر او را به او عاریت می دهد و هنگامی که دنیا به کسی پشت کند نیکیها و افتخاراتش را از او سلب می نماید . 9 - وقال [ع ] : اذا اقبلت الدنیا علی احد اعارته محاسن غیره ، و اذاادبرت عنه سلبته محاسن نفسه نهج البلاغه
امام علی (ع) : با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک ریزند و اگر زنده بمانید به شما عشق ورزند 10 - و قال [ع ] : خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکوا علیکم ، و ان عشتم حنوا الیکم نهج البلاغه
امام علی (ع) : هنگامیکه بر دشمنت پیروز شدی عفو را شکرانه این پیروزی قرار ده 11 - و قال [ع ] : اذا قدرت عدوک فاجعل العفو عنه شکرا للقدره علیه نهج البلاغه
امام علی (ع) : عاجزترین مردم کسی است که از به دست آوردن دوست عاجز بماند و از او عاجزتر کسی است که دوستان بدست آورده را از دست بدهد 12 - و قال [ع ] : اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان ، و اعجز منه من ضیع من ظفر به منهم نهج البلاغه
امام علی (ع) : هنگامیکه مقدمات نعمتها به شما می رسد دنباله آن را به واسطه کمی شکر گزاری از خود دور نسازید . 13 - و قال [ع ] : اذا وصلت الیکم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاهابقله الشکر نهج البلاغه
امام علی (ع) : کسیکه نزدیکانش او را رها سازند آنها که دورند او را می برند; 14- و قال [ع ] : من ضیعه الاقرب اتیح له الابعد نهج البلاغه
امام علی (ع) : کسیکه نزدیکانش او را رها سازند آنها که دورند او را می برند; 14- و قال [ع ] : من ضیعه الاقرب اتیح له الابعد نهج البلاغه
امام علی (ع) : هر شخص گرفتاری را نمی توان سرزنش کرد [ چه بسا بی تقصیر باشد ] 15 - و قال [ع ] : ما کل مفتون یعاتب نهج البلاغه
امام علی (ع) :امور تسلیم تقدیرها است تا آنجا که گاه مرگ انسان در تدبیر و هوشیاری او است 16 - و قال [ع ] : تذل الامور للمقادیر ، حتی یکون الحتف فی التدبیر نهج البلاغه
امام علی (ع) : از امام درباره این گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد که فرموده است : موهای سفید را تغییر دهید و خود را شبیه یهود نکنید امام علیه السلام فرمود : این سخن را پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زمانی فرمود که پیروان اسلام کم بودند اما امروز که اسلام توسعه یافته و امنیت حکم فرما است هر کسی مختار است [ که این کار را بکند یا نکند ] 17 - و سئل [ع ] عن قول الرسول [ص ] [[ غیروا الشیب ، و لا تشبهوابالیهود ] ] فقال [ع ] : انما قال [ص ] ذلک و الدین قل ، فاما الان و قد اتسع نطاقه ، و ضرب بجرانه ، فامرؤ و ما اختار نهج البلاغه
امام علی (ع) : درباره کسانیکه از نبردکردن همراه او خودداری کردند فرمود : حق را تنها گذاشتند و باطل را یاری نکردند . 18 - و قال [ع ] فی الذین اعتزلوا القتال معه : خذلوا الحق ، ولم ینصروا الباطل نهج البلاغه
امام علی (ع) : کسیکه در مسیر آرزوها بشتابد در مرگ خواهد افتاد . 19 - و قال [ع ] : من جری فی عنان امله عثر باجله نهج البلاغه
امام علی (ع) : از لغزش مردم نیک و با شخصیت چشم پوشی کنیدچرا که هیچیک از آنها لغزش نمی کند مگر اینکه دست خدا به دست اوست و او را بلند می نماید 20 - و قال [ع ] : اقیلوا ذوی المروءات عثراتهم ، فما یعثر منهم عاثر الا و ید الله بیده یرفعه
امام علی (ع) : ترس با یاس مقرون شده و کم روئی با محرومیت و فرصتها می گذرد همچون عبور ابرها بنابراین فرصتهای نیک را غنیمت بشمارید
و قال [ع ] : قرنت الهیبه بالخیبه ، و الحیاء بالحرمان ، والفرصه تمر مر السحاب ، فانتهزوا فرص الخیر
نهج البلاغه
امام علی (ع) : [1] ما را حقی است که اگر به ما داده شود [ آزادیم ] [2] والا در عقب شتر سوار خواهیم شد [ و همچون اسیران خواهیم بود ] هر چند زمانی طولانی بر این حال بگذرد . [3] شریف رضیمی گوید : این از سخنان لطیف و فصیح امام [ ع ] است و معنای آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و کم ارزش خواهیم بود . و این بدین جهت است کسیکه در ردیف انسان سوار می شود در قسمت آخر مرکب سوار خواهد بود همچون برده و اسیر و امثال آنها .
22 - و قال [ع ] : لنا حق : ، فان اعطیناه ، و الا رکبنا اعجاز الابل ، وان طال السری قال الرضی : و هذا من لطیف الکلام و فصیحه ، و معناه : انا ان لم نعط حقنا کنا اذلاء و ذلک ان الردیف یرکب عجز البعیر ، کالعبد و الاسیر و من یجری مجراهما
نهج البلاغه
نظرات شما عزیزان:
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ  گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
 |
آمار
وب سایت:
