˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
اندازه مسافت شرعی و حد ترخص «مسافت شرعی» و «حد ترخص» دو عنوان فقهی هستند که احکام خاص خود را دارند. مانند این که اگر روزه داری به قصد رسیدن یا عبور از مسافت شرعی از حد ترخص گذشت(1) حکم روزه از او برداشته شده و روزهاش باطل می شود و احکام مهم دیگری که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد. قبل از پرداختن به برخی مسائل که این دو عنوان دخالت مستقیم در آن دارند ابتدا باید روشن شود که مسافت شرعی چیست و میزان حد ترخص چقدر است. «مسافت شرعی»، هشت فرسخ است که نظر مراجع معظم تقلید در تبدیل آن به کیلومتر، قدری با هم متفاوت است. برخی آن را حدود 45 کیلومتر(2) و برخی دیگر در حدود 43 کیلومتر(3) و عدهای آن را در حدود 40 کیلومتر (4) می دانند.(5) نقطه آغاز این مسافت آخرین نقطه شهر یا روستایی است که فرد در آنجا زندگی می کند و قصد خروج از آنجا را دارد. نقطه پایانی آن هم محل توقف یا ابتدای شهر و روستایی است که فرد قصد مسافرت به آن را دارد؛ اگر این فاصله، حداقل چهار فرسخ شد(رفت و برگشت آن می شود هشت فرسخ) مسافت شرعی محقق شده است. ابتدای مسافت از آخرین محدوده عرفی شهر محاسبه می شود. بنابراین، اگر به نظر اهالی، کارخانه ها و شهرک های اطراف که متصل به شهر هستند جزو شهرند آخر آنها آخرین محدوده عرفی شهر به حساب میآید.(6) محدوده ترخُّص محدوده ای است که از آخرین نقطه عرفی شهر یا روستا شروع می شود و حد نهایی آن محلی است که از آنجا دیوار شهر یا دیوار آخرین خانه های شهر دیده نمی شود و اذان شهر شنیده نمی شود؛ البته به شرطی که مانعی برای دیدن و شنیدن وجود نداشته باشد و اذان نیز بدون بلندگو گفته شود.(7) برای تبدیل این فاصله به واحد کیلومتر باید عملا در چنین محلی قرار گرفت سپس فاصله ایجاد شده را بر اساس واحد کیلومتر اندازه گیری کرد. بر اساس تحقیق عملی انجام شده(8) این فاصله حدود سه، چهار کیلومتر است. 1. در راه رفتن به سفر کسی که قصد سفر به مسافت شرعی و یا بیش از آن را دارد(9) وقتی نمازش شکسته و حکم روزه از او برداشته می شود(10) که به حد ترخص برسد و از آن عبور کند. بنابراین: کسی که قصد سفر به مسافت شرعی را ندارد مثلا تصمیم دارد تا 19 کیلومتری شهر خود برود یا قصد دارد که مثلا به 35 کیلومتری شهر خود سفر کند اما هنوز در شهر است و یا به حد ترخص نرسیده است؛ حق ندارد و نباید نماز را شکسته بخواند یا کاری انجام دهد که روزه اش باطل شود. برخی بر اثر عدم اطلاع از این مسأله صبح روزی که قصد مسافرت به بیش از مسافت شرعی را دارند در خانه خود صبحانه مفصلی خورده و بعد راهی سفر می شوند که این با توجه به حکمی که بیان شد شرعا حرام و موجب کفاره می شود. این افراد تا زمانی که به حد ترخص نرسیده اند باید به مانند سایر روزه داران، هم نیت روزه کنند و هم به مانند آنها کاری نکنند که روزه شان باطل شود. این عده باید صبر کنند تا به حد ترخص برسند از آنجا به بعد است که آنها مجاز به خوردن و آشامیدن می شوند. 2. در راه برگشت به وطن کسی که مسافر است و در راه بازگشت به وطن خویش است؛ اگر کاری که روزه را باطل می کند از او سر نزده باشد و تا قبل از آنکه اذان ظهر بگویند به حد ترخص برسد لازم است همانجا نیت روزه کرده و روزه آن روز را بگیرد. ضمن آنکه نمازش هم به محض ورود به محدوده ترخص، کامل خواهد شد. پی نوشت ها: 1) سایر شرطهای شکسته شدن نماز را هم دارا باشد؛ مثلا شغل او مسافرت نباشد. 2) آیات عظام خامنه ای(حفظه الله)، بهجت(ره) و فاضل(ره) 3) آیات عظام تبریزی(ره) و مکارم(حفظه الله) 4) آیت الله زنجانی(حفظه الله) 5) احکام مسافر ص23، پاورقی 6) آیات عظام خامنه ای(حفظه الله)، فاضل(ره) و مکارم(حفظه الله) در این نظر با حضرت امام (ره )موافقند؛ اما آیات عظام بهجت(ره) و تبریزی(ره) کارخانه های اطراف را جزو شهر نمی دانند. همان، ص26 7) آیات عظام تبریزی(ره)، زنجانی(حفظه الله) و مکارم(حفظه الله): علامت رسیدن به حد ترخص این است که اذان شهر را نشنود و اهل شهر او را نبینند(و نشانه آن این است که او آنها را نبیند). همان، ص175 8) توسط حضرت حجت الاسلام فلاح زاده مسئول ستاد ترویج احکام. (به نقل از خود ایشان در یک ملاقات حضوری) 9) سایر شرطهای شکسته شدن نماز را هم دارا باشد؛ مثلا شغل او مسافرت نباشد. 10) این در صورتی است که فرد قبل از ظهر سفر کند اما اگر بعد از اذان ظهر به مسافرت می رود حق ندارد روزه خود را افطار کند هر چند نماز شکسته می شود. نظرات شما عزیزان:
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|