˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
در میان ویژگیهای رسول خدا (ص) هیچ چیزی مهمتر از اخلاق آن حضرت وجود ندارد. این ویژگی همان چیزی است كه خداوند، رسولش را بدان ستوده و فرموده است: «انك لعلی خلق عظیم»، تو بهترین خلق و خو را داری. و خود رسول (ص) هم فرموده است كه برای احیای مكارم اخلاقی مبعوث گشته است «انما بعثت لاتمم صالحالا خلاق». و تازه مسلمانان هم وقتی وصف آن حضرت را برای دیگران میگفتند، مهمترین ویژگی دعوتش را همین میدانستند كه: «و یأمر بمكارم الاخلاق». مفروق نامی هم وقتی مسلمان شده و با محتوای دعوت آن حضرت آشنا شد،خطاب به رسول گفت: ای برادر قریشی! تو مردم را به «مكارم الاخلاق و محاسن الاعمال» دعوت میكنی. حضرت بعدها هم در آموزههای خود روی اخلاق تكیه زیادی داشت و میفرمود: خداوند كریم است، كرامت و ارزشهای اخلاقی (معالی الاخلاق) را دوست دارد و از انجام كارهای حقیر و زشت كراهت دارد و جای دیگر هم فرمود: سنگینترین چیز در ترازوی مؤمن در روز قیامت «حسن خلق» است و فرمود: بهترین دوست من از میان شما، كسی است كه بیشترین دوستی را با مردم دارد و به همین قیاس رابطه غیر دوستانه درباره اخلاق آن حضرت، مناسباتش با مردم و خانواده مطالب زیادی در منابع گفته شده است. در اینجا برآنیم تا برخی از این برخوردها و نیز شماری از روشهای تربیتی حضرت را در آموزش اسلام به مردم و تفهیم معانی آن به ایشان روشن كنیم. در وصف رفتار و صفات پیامبر (ص) گفتهاند كه اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمیگفت .هرگز تمام دهان را نمیگشود ، بیشتر تبسم داشت و هیچ گاه به صدای بلند نمیخندید ، چون به سویكسی می خواست روی كند ، با تمام تن خویش بر میگشت . به پاكیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود ، چندانكه چون از جایی گذر میكرد ، رهگذران پس از او ، از اثر بوی خوش ، حضورش را در مییافتند . در كمال سادگی میزیست ، بر زمین مینشست و بر زمین خوراك میخورد و هرگز تكبر نداشت . هیچ گاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد ، به ویژه آنگاه كه تازه به مدینه در آمده بود ، گرسنگی را پذیرا بود . با اینهمه ، چون راهبان نمیزیست و خود میفرمود كه از نعمتهای دنیا به حد ، بهره گرفته ، هم روزه داشته ، و هم عبادت كرده است . رفتار او با مسلمانان و حتی با متدینان به دیگر ادیان، روشی مبنتی بر شفقت و بزرگواری و گذشت و مهربانی بود . سیرت و زندگی او چنان مطبوع دل مسلمانان بود كه تا جزئیترین گوشه های آن را سینه به سینه نقل می كردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دین خود قرار میدهند نظرات شما عزیزان:
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|