˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
27 / 4برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : وحید اگر او بیاید ...
جهان با فروغ جمال عالم آرایش منور گردد. راهها امن شود. ثروت به طور مساوى تقسیم گردد. همه گنجها را استخراج نماید. جهان در آسایش و آرامش بى نظیر قرار گیرد. همگان از حكومت حضرتش خشنود باشند. زمین بركاتش را خارج سازد. پرچم اسلام بر فراز گیتى به اهتزار در آید. امت اسلامى مجد و عظمت فوق العادهاى پیدا كند. حكومتهاى جابرانه ریشه كن شوند. شرق و غرب جهان به تسخیر آن حضرت در آید. فرهنگ بشرى به والاترین حد خود برسد. جهان در ثروت و آبادانى غوطهور شود. انسانها از رشد عقلانى برخوردار شوند. همه بدعتهاى جاهلى ریشه كن شود. كینه توزى و دغلبازى رخت بر بندد. امتیازهاى طبقاتى از بین برود. روابط انسانها بر اساس صفا و وفا استوار گردد. نیاز همگان برطرف شود و كسى حاضر به پذیرش زكات نباشد. همگان در دل خود احساس بى نیازى كنند. نشانى از شرك و كفر در روى زمین باقى نماند. همه گردنكشان در برابر آن حضرت تسلیم شوند. قلب مؤمن از فولاد استوارتر شود. مردم آرزو كنند كه اى كاش نیاكانشان زنده بودند و آن روز فرخنده را مىدیدند. عدالت در همه جا گسترده شود، احدى مورد ستم قرار نگیرد. شیعیان در عصر ظهور از شیر دلیرتر و از شمشیر برندهتر شوند. در روى زمین ویرانهاى نمىماند، جز این كه آباد گردد.
نظرات شما عزیزان:
سلام برادر دمت دگرم وبلاگ قشنگی داری
به من سر بزن (بازم بهت سر میزنم)پاسخ:با عرض سلام خدمت دوست عزیزم عادل خان مطالبت زیبا بودن و خوشحال میشم اگه با هم همکاری کنیم پس من شما رو اد کردم
وبلاگ جالبی بود دسستون درد نکنه
پاسخ:ممنون محمد جان زنده باشی سر زدم به وب شما عالی بود بدونه تعارف میگم برقرارو پیروز باشی اگه قابل دونستین اد کنیددر پناه حق
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|