˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
7 / 5برچسب:, :: 12:9 :: نويسنده : وحید بخش اول از سلسله مقالات یاری امام زمان(عج): اهميت ياري امام عصر عليه السلام نخستين مطلبي كه بايد متوجه آن بود ، اهميت ياري امام عصر عليه السلام است خداوند متعال روزي بخش همهي مخلوقات و غني و بينياز است و به هيچ همراهي و كمكي محتاج نيست ،هدفي كه خداوند از خلقت جن و انس بيان داشته و آن را « بندگي » خود معين فرموده در حقيقت هدف او نيست ، بلكه نتيجهي مطلوبي است كه بايد مخلوقات مختار به آن برسند . هدف خلقت ، بندگي و سرافكندگي انسانها بوده است و در حقيقت برنامه و دستورالعملي كه با پيگيري آن ميتوانند به سعادت برسند . با اين اوصاف ، اگر خداوند از كسي ياري خواست در حقيقت براي امتحان خود اوست . به فرمودهي اميرالمومنين عليه السلام : « ] خدا [ از روي خواري و ضعف از شما ياري نخواسته ... او در حالي از شما ياري طلبيده كه لشكريان آسمانها و زمين از آن اوست و او عزيز و حكيم ميباشد ... خواسته است شما را آزمايش كند كه كدام يك عمل نيكوتر داريد .» (1) خداوند متعال خود فرموده : يا أيها الذين آمنوا كونوا انصارالله .. اي ايمان آورندگان ياران خدا باشيد . و نيز ياري ولي خود را ياري خود قرار داده است . ..كما قال عيسي بن مريم للحواريين من انصاري إلي الله قال الحواريون نحن انصار الله (2) همان گونه كه عيساي مريم به حواريون گفت ياران من به سوي خدا كيانند ؟ حواريون گفتند : ما ياران خداييم. وقتي حواريون روح خدا از سوي او به ياري طلب شدند ، در واقع پاي در راه ياوري خداوند نهادند . به اين ترتيب است كه حواريون ائمه عليهم السلام كه شيعيان ايشان باشند – با ياري رساندن به اوليا و موالي خويش در واقع انصار خداوند شدهاند چنان كه ياران اباعبدالله عليه السلام را در زيارت شهداي كربلا « انصار الله » ميخوانيم . پس اصل نخست اين است كه بدانيم ياري امام عصر عليه السلام ياري خداست . امام نيز دست نيازش جز به سوي خدا دراز نيست و تمامي خلايق ، آنچه دارند به بركت او و از دست اوست . اما ياري او در واقع لطفي است كه او در حق ما ميكند همين كه اجازه بدهد ما بلايي را از وجودش دفع كنيم يا باري از دوشش برداريم يا دردش را تخفيف دهيم ، در حقيقت سود و نفعي را نصيب خود ما كرده است . امام عليه السلام اگر بخواهد كسي را به درجهي والاي بندگي برساند و بندهاي را به سوي هدفي كه براي آن به دنيا آمده رهنمون شود ، به او اذن ياوري خود را مي دهد چرا كه مطيع امام شدن ، در حقيقت پيگيري فرامين الهي است ، و فرامين الهي همگي يك سمت و سو دارند و آن هم بندگي است . پس هر چه انسانها سعي كنند امامشان را بهتر بشناسند و هر قدر در مسير طاعت و معرفت ايشان تلاش بيشتري كنند ،به هدف خلقتشان نزديكتر شدهاند كه البته به هر چيزي نيز برسند جز فضل و محبت امام در حق آنها نبوده است . رفع غربت با معرفت سه معناي اوليهي غربت « ناشناختگي » ، « ياد مرگي » و « فرو نهادگي » به عدم معرفت انسانها به امامشان باز مي گردد اگر افراد امامشان را نشناسند به ياد كرد او اهميت لازم را نميدهند و قهراً شكر عملي اوصاف امامشان نيز تحقق پيدا نميكند لذا نخستين وظيفهاي كه برگردهي انصار آن حضرت قرار مي گيرد ، اين است كه اولاً با عمل خود نشان دهند كه در حد توان ، به شكر مولايشان و اشاعهي ياد او اقدام ميكنند ، ثانياً به دنبال تقويت معرفت در وجود خود ، ديگران را نيز به اين راه بكشانند و مزهي شناخت صحيح امام را در كام آنها بگذارند و در واقع به معرفي امامشان بپردازند . شيعيان بايد خود را نسبت به ديگران مسؤول بدانند .هر يك از ما در شناخت اماممان داراي رتبهاي هستيم . امام شناسي امري گسترده و نسبي است و افراد در معرفت نسبت به امام ، در مراتب مختلفي قراردارند . لذا هر كس در هر پلهاي هست بايد براي ارتقاي معرفتي ديگران تلاش نمايد و آنان را از معرفتي كه دارد بهره ور كند اگر اين معرفت براي افراد حاصل شود ، طبعاً نتيجه ي آن شكر قلبي و محبت وشوق نسبت به آن وجود مبارك است به دنبال مي آيد و شكر قلبي و محبت ، بانفوذ به زبان و ديگر اعضاء و جوارح از كفران اين نعمت بزرگ بازمان خواهد داشت . اين تكليف ( شناساندن امان زمان عليه السلام ) از جانب خداوند بر عهدهي انبياء و در رتبهي نازلتر بر گردن ما نهاده شده است و به فضل الهي ثواب فراواني براي آن قرار دادهاند . امام حسن عسكري عليه السلام از قول امام سجاد عليه السلام چنين نقل ميكنند : خداي متعال به حضرت موسي عليه السلام وحي كرد كه : اي موسي ! مرا نزد آفريدگانم محبوب ساز و آنها را هم محبوب من كن ! حضرت موسي عليه السلام پرسيد : اي پروردگار من چگونه عمل كنم ؟! فرمود : نعمتهاي مرا به ياد آنها بياور تا مرا دوست بدارند . اين كه تو يك بندهي فراري از درگاه من ،يا كسي را كه درگاه مرا گم كرده به من بازگرداني، براي تو بهتر است از اين كه صد سال عبادت كني به طوري كه روزها روزه بگيري و شبها به عبادت بايستي ... ( حضرت موسي عليه السلام ) پرسيد : كسي كه درگاه تو را گم كرده كيست ؟ خداي متعال فرمود : الجاهل بإمام زمانه و الغائب عنه بعد ما عرفه ، الجاهل بشريعه دينه وتعرفه شريعته و ما يعبد به ربه و يتوصل به إلي مرضاته.(3) كسي كه امام زمانش را نمي شناسد و بعد از اين كه او را شناخت از او غايب است . كسي كه به آيين دين خود آگاه نيست ، شريعتش را و راه بندگي پروردگارش را به او ياد بدهي و از طريق جلب رضايت خدا را به او بشناساني. امام عصر عليه السلام باب خداست كه اگر كسي جز راه او راهي براي درك معرفت خداوند برگزيند ، به هلاك افتاده است .در واقع « ضالّ » يا گمراه كسي است كه نسبت به امام عصر عليه السلام خويش جاهل است و وظيفهي ديگران اين است كه راه و رسم دين و شريعت را به او بياموزند نو از سرگرداني و بلاتكليفي نجاتش دهند .پس اهل معرفت نسبت به دو دسته - البته به قدر تبحر و آگاهي و معرفت خود - مسووليت دارند . نخست كساني كه امام خود را ميشناسند و دوم افرادي كه با وجود اين شناخت به وظيفهي خود جاهل و ناآگاهند . پی نوشتها : (1) نهج البلاغه – ترجمه فقیهی ، خطبه 181. (2) سوره صف ، آیه 14 (3) بحارالانوار ، ج2 ، ص4.
نظرات شما عزیزان:
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|