˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
7 / 5برچسب:, :: 12:8 :: نويسنده : وحید بخش دوم از سلسله مقالات یاری امام زمان(عج): ياري قلبي: همانگونه كه شكر داراي سه مرحله ي قلبي ، زباني و عملي است ياري امام عصر عليه السلام با توجه به نسبت مستقيمي كه با شكر برقرار ميكند داراي سه مرتبه خواهد بود . نخستين و اساسيترين اين مراحل ياري قلبي است : انسان شاكر چگونه ميتواند قلباً ياور امام خود باشد ؟ اگر انسان در درون خود معرفت نسبت به اسم و اوصاف امام پيدا كند و در پي آن محبت مولايش را به دل بگيرد ، مسلماً مراتب مهمي از ياوري قلبي را به دست آورده است . پس از اين پايه گذاري كه محبت و معرفت ميكنند ، پاك سازي درون از زشتيها و رذائل اخلاقي جايگاهي منحصر به فرد دارد معرفت صحيح نسبت به امام عليه السلام ، روح و عصارهي دين است و اگر كسي بخواهد به ثمره ي عملي بندگي خدا برسد ، بايد اين ريشه را در ضمير خود استوار كند . شناخت دين ، در واقع وابسته به معرفت صحيح يافتن نسبت به امام عليه السلام است كه گوهر دين را تشكيل ميدهد و حكمتي كه خداوند در آيات قرآن از آن به « خير كثير » ياد ميكند ، همين است . امام باقر عليه السلام در تفسير حكمت چنين مي فرمايند : معرفه الإمام و اجتناب الكبائر التي اوجب الله عليها النار (1) معرفت امام و پرهيز از گناهاني كه خدا كيفر آنها را آتش قرار داده است . اگر كسي امامش را درست بشناسد ، در واقع به ميوه و ثمرهي معرفت خدا و پيامبر دست يافته است و اين گونه دريافت آنها و حركت از ثمره به ريشه چندان دشوار نخواهد بود . اين حكمت در واقع فهمي عميق را در مسائل ديني نصيب فرد مي كند كه در روايات از آن با عنوان « تفقه » ياد ميشود . تفقه در فرهنگ شيعي ما تا آنجا اهميت دارد كه عبادت بدون آن را عبادتي بيخير معرفي كردهاند در واقع كسي كه در دين به فقه دست مي يابد ، با توجه به معرفت عميقي كه در دل راسخ نموده است به هيچ گونه تزلزلي در دين خود راضي نمي شود و پاي اعتقاد خود محكم مي ايستد . امام صادق عليه السلام فرمودهاند : إذا اراد الله بعبد خيراً فقه في الدين (2) اگر خداي براي بندهاي خوبي بخواهد او را در دين صاحب فهم عميق ميكند . اگر خدا خير كسي را بخواهد ، براي او شرايطي فراهم ميكند كه در دين تفقه پيدا كند در روايت ديگري پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودهاند : « اف بر مسلماني كه در هفته روزي را قرار ندهد كه درآن روز امر دينش را تفقه كند و از آن سوال نمايد .» (3) روشن است كه پيگيري فقهي كه ما را به آن سفارش كردهاند ، به مفهوم وجوب آموختن فقه اصطلاحي و حوزوي نيست ، چرا كه در احكام ، ما را به تقليد فرا خواندهاند و اگر افرادي اين وظيفه را به عهده بگيرند ، از گردن ديگران ساقط است . اما آنچه مورد سفارش قرار گرفته ، اولاً تقليد آگاهانه است و اينكه بدانيم چرا و در چه محدودهاي و از چه كسي و با چه ملاكهايي تقليد ميكنيم .نكتهي اساسي تر اين است كه ما در اعتقادات خود كه توحيد و نبوت و امامت است به درك صحيح و فهم عميق و بيخدشه دست بيايم هر كس بايد دراصول اعتقادي خود فقيه شود ، يعني به گونهاي نسبت به خداي فطري خويش و امام و پيامبر خود آگاهي و معرفت پيدا كند كه اين بصيرت اجازهي ورود هيچ آفت و ترديدي را به درون او ندهد . اگر كسي از روي فقاهت موحد شود ،هيچ شبههاي او را نميلرزاند . فقاهت ، نتيجهي اعتقاد برخاسته از معرفت صحيح است و در اين طريق ، شاگردي از كساني كه معارف اهل بيت عليهم السلام را در دسترس دارند و نيز مطالعه ، پي جويي و جستجو ، اين ارمغان را خواهد آورد و إن شاء الله خداوند معرفت صحيح را به دنبال آن مقدمات به ما اعطا خواهد نمود . تهذيب قلب - ياري قلبي هر چه اين معرفت ريشه بدواند و اين ريشه پايدارتر شود ، اقبال آدمي به نافرماني مولايش كمتر خواهد بود در اين صورت نيمهي دوم حكمت نيز نصيب فرد خواهد شد . قلب انسان در اثر معصيت و نافرماني خداوند غبار و زنگار مي گيرد و به بيماري مبتلا ميگردد و اين بيماري ، معرفت انسان را نيز خدشهدار مي كند اگر اين نقطههاي سياه جان بگيرند قلبي آلوده به جاي خواهد ماند كه از طهارت معرفت ، بهرهاي نخواهد گرفت .پس تهذيب قلب ، به دنبال جلوگيري عملي از نافرماني خداوند حاصل خواهد شد .اگر قلب انسان از گناه پر شود و با توبهي حقيقي از آلودگي زدوده نگردد ، دل انسان زير و رو ميشود و آن وقت قلبي كه گره خردهي محبت امام است، خداي نكرده با يك گناه و لذت شهوي ، امامش را ميفروشد و خود را از ياري او محروم ميكند . ناصر امام ، بايد قلبي پاك و عملي پاكيزه داشته باشد وگرنه اساساً عمل زشت و قلب زنگار گرفته ، اين فرصت و قابليت را از او سلب ميكنند كه بخواهد پاي در طريق ياري امامش بگذارد . خداوند متعال به داود عليه السلام فرمود : « ... ياران خود را از دوست داشتن شهوتها بترسان ! زيرا كساني كه به شهوات دنيوي دل بسته باشند دلهايشان از من ( خدا ) پوشيده و محروم است .» (4) دوستي امام – ياري قلبي دوستي و محبت امام نيز خود راهي ديگر براي ياري قلبي انسان است ، چرا كه قلب لبريز از محبت ، بقيهي اعضا و حالات انسان را مطابق خواست الهي تنظيم ميكند و اعمال انسان نيز مطابق اين محبت قلبي روح و ارزش مييابند محبت ، مراتب بعدي ياري امام را نيز شكل ميدهد و طاعت امام را آسان و خواستني خواهد كرد . رسول خدا صلي الله عليه وآله به اميرالمومنين عليه السلام فرمودند : « مثل تو مثل سوره قل هو الله احد است . كسي كه يك بار آن را بخواند مثل اين است كه يك سوم قرآن را خوانده و كسي كه دوبار آن را بخواند مانند اين است كه دو سوم قرآن را خوانده وكسي كه سه بار آن را بخواند ، مثل اين است كه همهي قرآن را خوانده باشد و همين طور است كه تو را با قلبش دوست داشته باشد نظير يك سوم پاداش اعمال بندگان را برده است ، و كسي كه تو را با قلبش دوست بدارد و با زبانش زيارت كند مانند اين است كه دو سوم پاداش اعمال بندگان را برده ، و كسي كه تو را با قلبش دوست بدارد و با زبان و دستش ياري كند ، معادل پاداش همهي اعمال بندگان را برده است .» (5) ياري زباني - پاكسازي زبان مرتبهي ديگر ياري امام عليه السلام ياري زباني ايشان است كه نخستين گام در اين مرتبه ، پاك كردن زبان خواهد بود . به فرمودهي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله : « ايمان هيچ بندهاي درست ( بدون انحراف) نميشود مگر آن كه قلب او درست باشد ، و قلبش درست نميشود مگر آن كه زبانش درست شود .» (6) بنابراين آنچه سلامت قلب انسان را رقم ميزند ، زبان سالم است . كسي كه ميخواهد با زبان خود امامش را ياري كند ،نبايد نسبت به اين امر كليدي بيتفاوت باشد انساني كه با چنين نيتي زبان خود را حفظ و حراست كند ، قلبش را از تباهي و انحراف نجات داده و با مراقبت از زبانش ، اجرا ياري كردن امامش را نيز برده است . در اين راه ، پرهيز از گناهاني كه گريبانگير زبان آدمي ميشود بسيار كارساز است . جلوگيري از غيبت َ، دروغ ، آزار ديگران ، آشكار ساختن راز ديگران ، افترا و تهمت ، ناسزا ،سخن لغو و بيهوده و بيجا گفتن و .... زبان آدمي را آمادهي اين ياوري ميكند . دراين طريق خصوصاً براي مادراني كه وظيفهي خطير تربيت فرزند را به دوش مي كشند ، مساله حساس تر است . پس از اين تهذيب ، بايد در پي راهكارهايي بود كه مستقيم و يا غير مستقيم اين محبت دركام جان فرزندان بنشيند و با گوشت و خون آنان درآميخته شود . رفتار و سلوك ما بايد به گونهاي باشد كه فرزندانمان روحيهي مهدوي را از ما استشمام كنند وقتي مهر مادري و رفتار مهدوي به هم آميخته شد ، به واسطهي عشقي كه ميان مادر و فرزند برقرار ميشود اين محبت به راحتي در جان او نفوذ ميكند درحقيقت ، مادر با فداكاري و ايثار و لطف خود از يك سو و با ترغيب و تربيت و تذكر به امام عصر عليه السلام از سوي ديگر ميتواند فرزند را امام زماني بار بياورد . در اين باب توجه به ابعاد مختلف وجود فرزند حتي از ابتداي زمان بارداري مورد نياز است . به گونهاي كه مي توان گفت فرايند تربيت از آنجا آغاز ميشود . زبان ما با ذكر دائمي برخاسته از محبت قلبي ، ميتواند اقبال نسبت به امام عصر عليه السلام را در لوح دل فرزند حك كند و اين نقش ماندني را در زمان باروري فرزند ، به ثمرات فراواني بدل سازد مورد توجه است ميتوان پله به پله با استفاده از راههايي كه مناسب سن و ظرفيت فرزندان است ، اين معرفت را به آنها منتقل كرد . خواندن داستانهاي مربوط به ائمه عليهم السلام و شرح مظلوميت آنها در قالب حكايات تاريخي ، به همراه بردن فرزندان در مراسم اعياد و وفيات ائمه عليهم السلام و نيز به همراه بردن بچهها در سفرهاي زيارتي و فرصت تنفس در آن فضا را به آنها دادن ،راههاي ديگري است كه دنبال كردن آنها ، شناخت امام عليهم السلام و نيز به همراه بردن بچهها در سفرهاي زيارتي و فرصت تنفس در آن فضا را به آنها دادن ، راههاي ديگري است كه دنبال كردن آنها ، شناخت امام عليه السلام را در دل فرزندان ما نهادينه مي كند كودكان را بايد در معرض پيامهاي حاوي معرفت اهل بيت عليهم السلام قرار داد تا گوش جان آنها و فطرت پاكشان اين پيغامها را برگيرد و بذر كاشته شده در وجودشان ، آرام آرام جوانه زند و سر برآورد و ميوه و ثمر دهد . پی نوشتها : (1) تفسیر عیاشی ، ج1 ، ص 151. (2) بحارالانوار ، ج1 ، ص217. (3) بحارالانوار ، ج1 ، ص176. (4) بحارالانوار ، ج78 ، ص313. (5) بحارالانوار ، ج27 ، ص94. (6) بحارالانوار ، ج71 ، ص287.
نظرات شما عزیزان:
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|